نیامدی
در انتظار تو بودم امیدوار امشب نیامدی و مرا کشت انتظار امشب کجا شدی که به امید دیدنت تا روز دمی به هم نزدم چشم اشکبار امشب به چشم و گیسو و زلفت قسم که بی تو مرا نه خواب بود و نه آرام و نه قرار امشب شنیده هرکه ز من های های گریه ی زار گریست بر من بیچاره زار زار امشب