صفحه خانگی پارسی یار درباره

کیش و مات

ای دلم دیدی که ماتت کرد و رفت
خنده ای بر خاطراتت کرد و رفت
من که گفتم این بهار افسردنیست
من که گفتم این پرستو رفتنیست
آه عجب کاری به دستم داد دل
هم شکست و هم شکستم داد دل


اللهم عجل لولیک الفرج

این جمعه هم از دیدن رویت خبری نیست

دیگر نفسم هم، نفس معتبری نیست

رد میشود این جمعه و تا لحظه آخر

از آمدن سبز تو اما اثری نیست

ای شاه کلید همه قفل قفسها

مرغان قفس را تو نباشی بال و پری نیست .

ح.ا